معماری رنسانس (Renaissance architecture) سبکی از معماری ساختمان است که در قرن 14 میلادی از شهر فلورانس ایتالیا منشاء گرفت و طی قرنهای 15 و 16 در اروپا گسترش یافت. جرز سنگین و قوسهای نیم دایره، طاق و ستون، پرسپکتیو خطی و تقارن از ویژگی های معماری رنسانس است. این سبک طی قرن شانزدهم در سراسر اروپا گسترش یافت و به اوج خود رسید. سبک رنسانس جایگزین سبک گوتیک قرون وسطایی شد و از ویرانههای رومی موجود در ایتالیا و همچنین از کتابهای معماران باستانی مانند ویترویوس الهام گرفت. از این رو، بسیاری از عناصر و ویژگی های سبک رنسانس، از معماری یونان و روم باستان الگو برداری شده است. بنابراین، این سبک تکنیکهای یونانیان و رومیان باستان را احیا کرد. فیلیپو برونلسکی را اولین معمار سبک رنسانس میدانند. از مهمترین آثار و بناهای معماری رنسانس میتوان به کاخ روچلای و کلیسای سن پیتر در ایتالیا و کاخ شامبورد در فرانسه اشاره کرد.
معماری رنسانس سبکی در معماري جهان است که طی سدههای 1400 تا 1600 میلادی، منجر به خلق ساختمانهایی شد که در طراحی آن، بجای طبیعت، بشر محور ایدهها قرار گرفت. معماري رنسانس عناصر بسیاری را از ساختمانهای یونان و روم باستان به عاریت گرفت. هم معماران و هم هنرمندانِ رنسانس، عمیقاً تشویق شدند تا عناصر یا نقوشی را خلق کنند که به خوبی با آثار باستانی مطابقت داشته باشد. رنسانس احیای هوشیارانۀ سنت های کلاسیک یونان و روم بود! به نحوی که طاق، گنبد، ستون و استفاده از اشکال هندسی، از شاخصههای معماری Renaissance شد. در دوره کلاسیک، تناسب مهمترین عامل زیبایی بود؛ به تأثیر آن، معماران رنسانس نیز بین تناسبات انسانی و ساختمانها هماهنگی پیدا کردند. همین توجه زیاد به تناسب، منجر به فضا و جِرم قابل درک و واضح شد، عامل تمایز سبک معماری رنسانس از گوتیک گشت و آن را نسبت به گوتیک پیچیدهتر کرد.
رنسانس (Renaissance) یک واژۀ فرانسوی است اما ریشۀ ایتالیایی دارد: Rinascita. رنسانس به معنای “تولد دوباره” است. اصطلاح رنسانس برای اولین بار توسط مورخ فرانسوی ژول میشله استفاده شد. اما تعریف ماندگارتر خود را از مورخ سوئیسی ژاکوب بورکهارت، که کتابش به نام تمدن رنسانس در ایتالیا، 1860در توسعه فرهنگ تاثیرگذار بود، ارائه شد. (ساختمان های روم مدرن) که اولین بار در سال 1840 توسط پل لتاروئی منتشر شد نیز نقش مهمی در احیای علاقه در این دوره ایفا کرد.
تعیین تاریخ دقیق برای آغاز نهضت رنسانس با آن همه تحولات و تغییرات سیاسی، علمی، دینی و ادبی و هنری کاری قابل تأمل و بحث بر انگیز است. برخی مورخان معتقد هستند که سال 1453 یعنی سال پیروزی سلطان محمد فاتح خلیفه عثمانی بر بر دولت بیزانس و تسخیر او در ناحیه شرقی مدیترانه، تاریخ دقیق آغاز دورۀ رنسانس است. این دوره، همراه با فروپاشی نظام اشرافی اروپا و همچنین پایان بیماری طاعون در سراسر اروپا بود. سبک رنسانس که ابتدا در فلورانس با فیلیپو برونلسکی به عنوان یکی از مبتکران آن توسعه یافت، به سرعت در شهرهای دیگر ایتالیا گسترش یافت. این سبک در تاریخ های مختلف و با درجات تاثیرگذاری متفاوت به سایر نقاط اروپا منتقل شد.
رنسانس دورۀ توسعه طلبی و و اقع بینی است. این دوره به طور عمده، سده های 14، 15 و 16 را در بر میگیرد.
تاریخچه معماری رنسانس را میتوان در سه دوره طبقه بندی کرد:
سبک رنسانس در معماری، از ایتالیا سرچشمه گرفت. در آن زمان، معماری رنسانس در ایتالیا، به تقلید از بازمانده های بناهای رومی بود و از آنها تأثیر پذیرفت. گنبد سازی، طاق رومی و ستون بندی به سبک های قدیم یونانی مورد توجه قرار گرفت. نقاش و مجسمه ساز فلورانسی، میکل آنژ (1475-1564) برخی از مشهورترین آثار هنری دوره رنسانس را خلق کرد و اینها بر سبک های هنری بعدی بسیار تأثیرگذار بودند.
در این دوره تحول بزرگی در معماری رنسانس به وجود آمد. در رنسانس میانی، طرح بناها بر اساس تقارن مرکزی یعنی متقارن بودن تمام اجزای بنا نسبت به یک مرکز، مرسوم گردید. یکی از ویژگی های معماری این دوره، استفاده از عناصر افقی مانند طره یا هره چینی و سنتوری ها برای تأکید خطوط افقی است. استفاده از طاق نماها نیز از خصوصیات معماری بیزانس طی سده های 1400 تا 1500 میلادی میباشد.
با آغاز قرن شانزدهم، سبک معماری رنسانس وارد مرحلۀ تکامل یافته ای شد. انتقال دوناتو برامانته به روم آغازگر رنسانس پیشرفته (1500 – 1600 میلادی) بود. علت این پیشرفت و تکامل، آرمان گرایی و تعالی طلبی نوین ذهنیت هنر آفرینان آن دوره بود. این دوره از رنسانس در حقیقت نقطه عطفی در تاریخ اروپا است. زیرا تا آن روزگار، تاریخ هیچگاه شاهد چنین تلاش و شور و حرکتی در تمامی علوم و همچنین هنر نبود. هنرمندان این دوره علاقه زیادی به انسان گرایی داشتند و انسان و بدن او را به عنوان شاخص و سمبل برای کارهای هنری خود میدانستند و از آن الگو میگرفتند.
رنسانس را تولد دوبارۀ هنر و ادبیات کلاسیک باستان میدانند. رنسانس جنبشی فکر – عقلانی بود که بین قرنهای چهاردهم تا شانزدهم از شهرهای شمالی ایتالیا شروع شد و به اوج خود رسید. این جنبشها، در معماری نیز رسوخ کرد و منجر به پیدایش سبک جدیدی در معماری به نام معماري رنسانس گردید. بنابراین، مبدأ پیدایش معماری رنسانس، فلورانس شهری در شمال کشور ایتالیا است.
بناهایی که در وهلۀ اول در ایتالیا به سبک رنسانس ساخته شد، عمدتاً بناهای تجاری و سلطنتی بود؛ به ویژه در بخش های شمالی کوههای آلپ. معماران رنسانس تئوری ها و عملکردهای خود را بر اساس آثار و بناهای کلاسیک رومی استوار کردند. احیای روم کلاسیک در رنسانس به همان اندازه که در ادبیات اهمیت داشت، در معماری نیز اهمیت داشت. سفر به روم (پایتخت ایتالیا) برای مطالعه ساختمانها و خرابههای باستانی، بهویژه کولوسئوم و پانتئون، برای آموزش یک معمار، ضروری تلقی میشد. نظمهای کلاسیک و عناصر معماری مانند ستونها، طاقها و گنبدها عناصر ساختمانهای رنسانس را تشکیل میدهند. اشکال روم باستان از جمله ستون و طاق گرد، طاق تونل و گنبد، در معماری رنسانس مجدداً احیا شد.
هانطور که بیان شد، معماری رنسانس از ایتالیا سرچشمه گرفته است. این سبک، جایگزین سبک گوتیک شد. برای بسیاری از معماران ایتالیایی، گوتیک به عنوان یک سبک ابداعی تهاجمی شمالی در نظر گرفته میشد که سنتهای ایتالیایی را «فاسد» کرده بود. بنابراین، از بسیاری جهات، معماري رنسانس بازگشتی به ریشههای ایتالیا بود؛ با اینکه معماری قرون وسطایی هرگز به طور کامل رها نشد.
در میان همه کشورهای جهان، بعد از ایتالیا، بهترین نمونههای هنر معماری رنسانس را میتوان در فرانسه یافت. این سبک اغلب در قلعههای نمادین این کشور دیده میشود. اولین نگاه فرانسه به رنسانس، مربوط به سال 1494 میلادی است. ورود سبک رنسانس به معماری فرانسه به اواخر دهه 1400 و اوایل دهه 1500 بر میگردد و ناشی از تهاجمات فرانسویها به ایتالیا (سرچشمۀ سبک رنسانس) بوده است. در خلال این لشکرکشیها بود که پادشاهان و اشراف فرانسوی برای اولین بار با معماری رنسانس ایتالیایی آشنا و به آن علاقه مند شدند. این علاقه باعث شد تا آنها املاک خود را چه در ایتالیا و چه در فرانسه، به سبک رنسانس بسازند. با اینکه رنسانس سالها بود که در ایتالیا شناخته شده و استفاده میشد، اما در فرانسه اینطور نبود. در ربع اول قرن شانزدهم، شاهد معماري رنسانس اولیه در فرانسه هستیم که عمدتاً از شهر میلان ایتالیا الگو برداری شده بود.
بسیاری از آثار معماری دوره رنسانس در فرانسه را میتوانیم در منطقهای به نام دره لوار ببینیم. زیرا در زمان سلطنت لوئی دوازدهم و آغاز سلطنت فرانسیس اول، پایتخت فرانسه (شهر تور) در نزدیکی دره لوار قرار داشت. در انتهای مقاله، تعدادی از بناهای معماری رنسانس در فرانسه معرفی شده است. با همستان همراه باشید.
گسترش ایده های رنسانس، موجب ورود و گسترش معماري رنسانس به سایر کشورهای اروپا شد. سفر معماران به شهرهای مختلف و تکثیر متون تصویر دار، به گسترش سبک رنسانس در معماري و ایدههای آن به سراسر اروپا و حتی فراتر از اروپا، کمک کرد. این تأثیر ابتدا بر اروپای شمالی ایجاد شد. کتابها اغلب ترجمه میشدند و این باعث شد، در بسیاری از کشورها، سبک رنسانس با سنتهای محلی آمیخته شود. معماری رنسانس در اوایل قرن 15 و قرن 16 مناطق مختلف اروپا را در بر گرفت. تا جایی که در اروپا نیز رنسانس جایگزین سبک گوتیک قرون وسطایی شد. معماری رنسانس در اروپا، نشان دهنده احیای آگاهانه و توسعه عناصر خاصی از تفکر یونان و روم باستان است.
در ابتدای ورود رنسانس به کشورهای اروپا، تنها سه نوع ساختمان به این سبک ساخته شد:
این ویلا به عنوان یک اقامتگاه در حومه شهر و کاخ به عنوان یک اقامتگاه شهری در نظر گرفته شده بود. این سازهها هنوز در اروپا پابرجا هستند. با کاخ همچنان به عنوان کاخ و ویلا اغلب به قلعه تبدیل شده است.
هلند از جمله کشورهای اروپایی است که به سرعت تحت نفوذ و تأثیر اصول و روش های ایتالیایی ها قرار گرفت. در کشورهای اروپایی که دارای معماری غنی گوتیک بودند، رنسانس ایتالیا در ابتدا به صورت سطحی استفاده می شد. نمونه ای از این کشورها می توان به اسپانیا اشاره کرد. تأثیر رنسانس ایتالیایی در این کشور (اسپانیا) دیرتر نمود پیدا کرد.
استفاده از نظم کلاسیک، بکارگیری نسبتهای ریاضی با دقت بالا، همراه با میل به تقارن، تناسب و هماهنگی است در معماری ساختمانها به رنسانس نمود دارد. نظم، عنصر اصلی طراحی معماری به سبک رنسانس است. سبک رنسانس بر تقارن، تناسب، هندسه و منظم بودن قطعات تأکید میکند و در این موارد، همانند معماری کلاسیک باستان و به ویژه معماری روم باستان عمل کرده است. چیدمان منظم ستونها و همچنین استفاده از طاقهای نیمدایره، گنبدهای نیمکرهای، جایگزین سیستمهای تناسبی پیچیدهتر و نمایههای نامنظم ساختمانهای قرون وسطایی شدند. در ادامه، ویژگی های معماری رنسانس بر شمرده و بیان شده است.
گنبدها عناصر معماری آشنا هستند که هنوز هم در ساختمان های معاصر استفاده میشوند. با این حال، آنها در معماری قرون وسطی مورد استفاده قرار نگرفتند و در رنسانس بازگشتند. با استناد به نویسندگان باستانی مانند ویترویوس، در دورۀ رنسانس، معماران توانستند روش مناسب برای ساخت گنبد را بیابند. گنبدها شالودهای برای خود ندارند. در عوض از دیوارهای ساختمانی که در بالای آن قرار گرفته است به عنوان پی استفاده میشود. به همین دلیل، یک فرمول ریاضی اشتباه ممکن است باعث فروریختن ساختمان در زیر وزن گنبد شود. شناخته شده ترین گنبدهای دوره رنسانس گنبدهایی هستند که توسط برونلسکی در فلورانس و توسط میکل آنژ در رم ساخته شده است. بازیابی نسخههای خطی باستانی و نظریه ارائه شده توسط ویتروویوس نقش مهمی در استفاده از گنبد در معماری رنسانس و توسعه این سبک ایفا کرد.
پس از سقوط امپراتوری روم غربی در سال 476، دانش و فنونی که برای طراحی و ساخت ستون در میان رومیان وجود داشت، به تدریج از بین رفت. در قرن پانزدهم، ایتالیاییها دیگر تکنیکهای رومیان باستان در ساخت ستون را نمیدانستند. آنها توسط مخروبههایی از ساختمانهای رومی احاطه شده بودند که نمیدانستند چگونه باید بازسازیشان کنند. تصمیم برای بازسازی این بناها، باعث شد تا معماران در دوران رنسانس، مجدداً به کار معماران کلاسیک روی آورند. سپس یک علاقه مندی در آنها به وجود آمد. از این رو، معماران بسیاری از سازههایی را که تا آن زمان آنچنان ویران نشده بودند (مانند پانتئون در رم) مطالعه کردند. در کنار آن، با یافتن کتابهایی که جزئیات ساخت ستونها را توضیح میداد، توانستند نحوه انجام آن را بیاموزند. آنها با یادگیری نحوه ساخت ستون، آنها را به عنوان یکی از ویژگی های کلیدی اکثر ساختمانهای دوره رنسانس معرفی کردند.
این وقایع باعث شد تا در سازههای رنسانس، طاق و ستون استفاده آزادانه داشته باشد و در طراحی آنها، از دنیای کلاسیک الهام گرفته شود. تأکید بر نظمهای تاریخی، که شامل دورههای ساخت دوریک، یونی و قرنتی میشد، در طاق و ستونهای رنسانس دیده میشود. ستون همانند یک محافظ، از طاق و تیرهای اصلی و فرعی پشتیبانی میکند.
ساختمان های رنسانس دارای کلاسیسم مسطح (flat classicism) هستند؛ به این معنی که دیوارهای ساختمان، عمق فیزیکی زیادی در تزئینات خود ندارند (بر خلاف دیوارهای ساختمانهای باروک). نکته دیگر مسطح بودن (flat) است؛ به این معنی که در ساختمان های رنسانس، خطوط منحنی استفاده نمیشوند. همه چیز نسبتاً مستقیم است و فقط چند قوس دارد.
تسلط بر اشکال هندسی در معماری امری ضروری است؛ زیرا میتواند پایداری ساختمان را در طول زمان تضمین کند و از فضا به نحو صحیح استفاده کند. در بیشتر نقشه های ساختمانی مربوط به دوره رنسانس، از دایره و مربع استفاده شده است. این تضمین میکند که ساختمان دارای یک پایه محکم است. در عین حال، نقش زیبایی شناسی نیز ایفا کرده و در پلان تناسب ایجاد میکند. استفاده از اشکال هندسی در پلان نماها نیز قابل مشاهده است. بیشتر آنها ترکیبی از دایره، مربع و مثلث هستند.
اکثر معماران دورۀ رنسانس، نقاش و نقشه کش بودند. آرمان انسانی هنر رنسانس مردم را تشویق میکرد تا رویکردی جهانی به فعالیتهای هنری و فکری داشته باشند. بنابراین، از تخصصی شدن استعدادها اجتناب میکردند. به همین دلیل، اکثر معماران، هنرمند نیز بودند. نقش پرسپکتیو خطی در معماری رنسانس مانند نقاشی است: باید چشم را به مکان تعیین شده هدایت کند و حس عمق را ارائه دهد. حس فضا و عمق بسیار حیاتی بود، زیرا چیزی که امروز آن را حس سه بعدی مینامیم ایجاد میکرد. پرسپکتیو خطی برای نماها مفید بود زیرا راهنمای بصری لازم را برای چشم فراهم میکرد. بیننده خطوط طولانی و مستقیم یک ستون را دنبال کرده و به سرستون تزئین شده آن میرسد.
تقارن از جمله ویژگی هایی است که در بیشتر سبک های معماری جهان، از جمله معماری ایرانی دیده میشود. در معماري رنسانس، چینش عناصر ساختمان بر اساس تقارن است. همه عناصر به طور منسجم در کنار هم قرار میگیرند. در نمای بیرونی بناها میتوان تشابه و تکرار منظم عناصر را دید. از آنجایی که معماری رنسانس دارای تناسب، هماهنگی و خطی بودن است، به نظر میرسد تقارن یک نیاز طبیعی برای آن باشد. معماران و هنرمندان رنسانس بر این باور بودند که اگر طبیعت و مخلوقات خدا متناسب و متقارن هستند، پس مخلوقات دست انسان نیز باید همین ویژگی را داشته باشد.
در کنار عناصر و ویژگی های معماری رنسانس، خوب است از نقاشی های دیواری نیز یاد کنیم. نقاشیهای دیواری با رنگ آمیزی پر جنب و جوش در دیوارهای داخلی بیشتر ساختمان های رنسانس وجود دارد. نقاشیهای دیواری اغلب با هنر رنسانس مرتبط هستند؛ زیرا رنسانس دورۀ پیشرفت مواد و تکنیک های مختلف از جمله نقاشی بود. کلیسای سیستین و کلیسای سان فرانچسکو نمونه هایی هستند که در آن، معماری محیط مناسبی را برای یک فضای داخلی نقاشی شده فراهم کرده است.
همانطور که سبک جدید معماری، یعنی رنسانس، از ایتالیا سرچشمه گرفت و گسترش یافت، بیشتر کشورهای اروپایی قبل از ساخت ساختمان های رنسانس کاملاً فرموله شده، نوعی سبک پروتو رنسانس را توسعه دادند. سپس هر کشور به نوبه خود سنتهای معماری خود را به سبک جدید پیوند زد، به طوری که ساختمان های رنسانس در سراسر اروپا بر اساس منطقه متنوع میشوند. در ایتالیا، تکامل معماری رنسانس به شیوهگرایی، با گرایشهای بسیار متفاوت در آثار میکل آنژ، جولیو رومانو و آندرهآ پالادیو، منجر به سبک باروک شد که در آن از واژگان معماری یکسان برای بلاغتهای بسیار متفاوت استفاده میشد. در خارج از ایتالیا، معماری باروک بیش از معماری رنسانس گسترش یافته و به طور کامل توسعه یافت. در نهایت از قرن هفدهم به بعد، توسط معماری پر زرق و برق و مزین باروک به چالش کشیده شد.